تنفس مصنوعی یا لایروبی: انتخابی سرنوشت‌ساز برای خلیج گرگان

گروه استان‌ها- خلیج گرگان، یکی از گنجینه‌های طبیعی شمال کشور، این روزها در حال از دست دادن نفس خود است. در شرایطی که سطح آب به شدت کاهش یافته و رسوبات مسیرهای آبی را بسته‌اند، طرح‌هایی همچون پمپاژ آب از دریای خزر به خلیج مطرح شده است.
کد خبر: ۱۱۹۹۶۲۲
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۵ 26 April 2025

 

خلیج گرگان، یکی از گنجینه‌های طبیعی شمال کشور، این روزها در حال از دست دادن نفس خود است. در شرایطی که سطح آب به شدت کاهش یافته و رسوبات مسیرهای آبی را بسته‌اند، طرح‌هایی همچون پمپاژ آب از دریای خزر به خلیج مطرح شده است. اما آیا این اقدام می‌تواند راه‌حلی پایدار باشد؟ یا تنها تنفس مصنوعی‌ای است که به جای احیای واقعی، طبیعت را بیشتر در معرض تهدید قرار می‌دهد؟ در این یادداشت به چالش‌های پیش روی خلیج گرگان و ضرورت اتخاذ رویکردی علمی و بومی در تصمیم‌گیری‌ها خواهیم پرداخت.

خلیج گرگان از نفس افتاده، اما هنوز نمرده. اگر به چشم نمی‌آید، تقصیر تصویر نیست؛ فرورفتن، همیشه بی‌صدا آغاز می‌شود. سال‌هاست سطح آب پایین رفته، شوری بالا زده، رسوب دهانه‌ها را کور کرده و راه ارتباط با دریا بسته شده. ما نشستیم، طرح طرح، جلسه جلسه. حالا وقت تصمیم است. نه تصمیمی برای نوشتن در گزارش‌ها؛ بلکه تصمیمی که اگر باز هم به تأخیر بیفتد، چیزی برای احیا باقی نخواهد ماند.

خلیج گرگان، فقط یک پیکره‌ی آبی نیست. نبض زیستی یک نوار پهن از شمال کشور است؛ حلقه‌ی حیاتی که پرندگان مهاجر، ماهیگیران بومی، کشاورزان حاشیه‌نشین و حتی ریه‌ی اکولوژیک منطقه را به هم پیوند می‌داد. امروز اما این نبض ضعیف شده، و با هر تپش کندتر، سکوت سهمگین‌تری از طبیعت به ما نزدیک‌تر می‌شود.

پروژه‌ی پمپاژ آب از دریای خزر به خلیج، در ظاهر یک راه‌حل ساده دارد: جایی خشک شده؟ خب، آب برگردانیم. اما در واقعیت، وقتی دهانه‌هایی مثل خزینی، چپاقلی و موثرترین آن انزان و گلوگاه با رسوب بسته‌اند، این آبِ پمپاژشده نه می‌ماند، نه احیا می‌کند. فقط هزینه می‌سازد و سرابِ حل مسئله را القا می‌کند. پمپاژ بدون لایروبی، مثل ریختن آب در تشت سوراخ است؛ پر نمی‌شود، فقط هدر می‌رود.

در همین حال، زمزمه‌هایی از پروژه‌هایی تازه با نام‌هایی براق شنیده می‌شود: «شهر دریا»، «بندر گردشگری»، یا «پهنه‌ی نوین توسعه‌ای». طرح‌هایی با ظاهر هیجان‌انگیز، اما بدون پاسخ روشن به یک پرسش پایه: توسعه برای چه کسی؟ با چه پیوست اکولوژیکی؟ و بر کدام زمین؟ زمینی که همین حالا با هر قدم، صدای ترک‌خوردن لایه‌هایش شنیده می‌شود.

ما در دوره‌ای هستیم که دیگر هیچ تصمیمی بی‌هزینه نیست. خلیج گرگان، فقط بخشی از طبیعت نیست؛ بخشی از آینده است. اشتباه در این تصمیم، یعنی از دست رفتن یک نسل پرنده، یک نسل بوم‌نشین، یک چرخه‌ی اقلیم. هیچ توسعه‌ای اگر با بستر هماهنگ نباشد، پایدار نمی‌ماند. توسعه اگر بر زیست‌مندان، اقلیم و فرهنگ بومی سوار نشود، دیر یا زود در همان زمین فرو می‌رود.

اگر قرار است تصمیمی گرفته شود، باید شجاعت توقف هم بخشی از آن باشد. توقفِ طرح‌هایی که صرفاً برای پر کردن جدول عملکرد طراحی شده‌اند. توقفِ روندهایی که فقط برای جذب بودجه و مجوز دنبال می‌شوند. و آغاز گفت‌وگو؛ گفت‌وگوی بین بوم‌شناسان، مردم محلی، صداهای رسانه‌ای و آن‌ها که دغدغه‌شان زنده‌ماندن طبیعت است، نه تیتر بودن نامشان.

خلیج گرگان، نیازی به دست‌کاری ندارد؛ نیاز به رویکردی مبتنی بر شناخت حقوقی، زیست‌محیطی و بومی دارد. رویکردی که بپذیرد لایروبی بر پمپاژ مقدم است؛ که گشودن مسیرهای طبیعی جریان آب، کارآمدتر از پمپ‌هایی‌ست که بر خلاف منطق جغرافیا عمل می‌کنند. رویکردی که درک کند پیش از هرگونه مداخله عمرانی در حریم خلیج، باید تراز اکولوژیکی منطقه سنجیده شود. و مهم‌تر از همه، رویکردی که باور داشته باشد احیای یک زیست‌بوم، پروژه‌ای عمرانی نیست؛ بلکه فرآیندی اجتماعی، فرهنگی و برخاسته از ظرفیت‌های بومی است.

هیچ یادداشتی نمی‌تواند جای تصمیم را بگیرد. اما شاید این یکی، بتواند دعوتی باشد به آن تصمیمی که مدت‌هاست از ما عقب افتاده. خلیج گرگان، از ما فرصتی دوباره نمی‌خواهد؛ فقط تصمیمی درست می‌خواهد، همین بار.

عقیل مهقانی: فعال رسانه و محیط‌ زیست

برچسب ها: خلیج گرگان
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار