در موردشباهت بندرعباسى ها به آفريقايي ها يك نمونه زوال
به گزارش خبرنگار تابناک هرمزگان کوروش سلمانی در یادداشتی نوشت: در موردشباهت بندرعباسى ها به آفريقايي ها يك نمونه زوال فرهنگى رو عينى براتون نقل مى كنم بعد ميشه در مورد افريقايي اروپايي بندر عباسى بودنمون بهتر قضاوت كرد.
اسفند ١٤٠٢ در مركز استان ١٦شب اجراى تئاتر داشتم نه مسؤلى آمد نه مسؤلى بليط تئاتر خريد و حمايت كرد .
انوقت مسؤلين عزيز چطور ادعا مى كنيد كار فرهنگى انجام مى دهيد چطور مراقب آيين و فرهنگ و هويت استان و شهر بندرعباس هستيد .
لايق نيستيد به والله لايق نيستيد فقط وزنى بر روي يك صندلى هستيد مگر مى شود در شهرى نزديك به بيست شب تئاتر اجرا شود و مسؤلين از بالاى هرم تا پايين هرم ككشان نگزد بعد مشاور فرهنگى بودجه فرهنگى نگاه فرهنگى و اهميت فرهنگى را درك كنند .
بس كنيد اين فيلمها را آسيب بزرگ به فرهنگ اين ديار مسولين هستند مساله تراژدي درد ناكى أست براي هنرمندان كه ناظران توليدات انها از هنر بويي نبرده اند .
فاجعه أست كه تئاتر براى مديران غريبه أست بعضى كه اصلا نمي دانند تئاتر چيست و پا در سالن تئاتر نگذاشته اند مديري مي گفت توي تاترتون خالو ،،،،،هم هست ؟يا جوك خوب مي گين ؟يا من از وسطاش ميام يا نيم ساعت مونده تموم بشه بگو برا اخر كار بيام يا تاتر چه دردى از مردم دوا ميكنه .
عيار حرف و عمل آقايان اينجا مشخص شد ميگم ما چقدر فقر و بدبختى و گرفتارى فرهنگى داريم خب دليلش همين درب و داغون بودن وضعيت و تكليف فرهنگ و هنر در تك تك سازمانها نهادها صنايع و جميع مسؤلين امر از بالا تا پايين استان و شهر بندرعباس درك صحيحى از هنر در هرمزگان وجود ندارد نه در سطح بالاى مديريت استان نه در پايين دستها.
يه تفعلى در احوالات هنر و هنرمندان استان هرمزگان در خارج و داخل كشور فارغ از زندگى در هرمزگان بزنيد متوجه مى شويد اينجا بيگانگى با فرهنگ و هنر اپيدمى شده اقاى نماينده مجلس اقاى استاندار اقاى ارشاد اقاى تبليغات اسلامى اقاى حوزه هنرى اقاى مسؤلى كه تاتر نميبينى اول از خودت شروع كن تا خودت رو نگاهت رو شكل برخوردت با هنر درست نشه نميتونى كار درست درمون فرهنگى انجام بدى.
از طرف ديگر زالو هايي كه لابي هاى عميقى دارند در شهر و خروارى ميتوانند بليط بفروشند به صنايع و پول هاى كلان در شاخص امور رفاهى پرسنل جابجا كنند جالبه براى اجرام دو سه جايي مراجعه كرديم باهموم نامه قشنگى كه استاندارى بهمون داده بود كه از مون بليط بخرن تهش فهميديم اولا صد تا نامه ببرم لازم كشكه تنها پارتي است كه مي ماند و بس.