شهرستانی ها درباره ساکنان پایتخت چگونه می اندیشند
خوش به حال شما تهرانی ها! هرچی امکانات هست برای شماست.از زندگیتون لذت ببرید اونقدر هم ناشکری نکنید.
کد خبر: ۴۵۰۶۲
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۲ 08 June 2015
- از چه امکاناتی استفاده می کنیم مگه؟ هرچی هست در اختیار غیر تهرانی هاست. روزی7میلیون غیر تهرانی از شهرهای دور و نزدیک وارد پایتخت می شن و توی شهر تردد می کنن و از همه امکاناتی که میگی استفاده می کنن و نوبت به ما نمی رسه. ما همه گرفتار کار و بدبختی هستیم. تنها چیزی که سهممون می شه ترافیک و دود و آلودگی و گرونیه.یک سؤال شخصی می کنم، چقدر حقوق می گیری؟

- کارمند مگه چقدر حقوق می گیره اون هم توی شهرستان، نزدیک 2میلیون.

- چقدر اجاره می دی؟

- 30 میلیون دادم یه آپارتمان100متری رهن کردم.اجاره نمی دم.

- ماشین هم داری؟

- پارسال با پس اندازی که داشتم یه پژو پارس خریدم.

با ماشین سرکار می ری؟

- نه ماشین توی پارکینگ خونه می مونه و آخر هفته برای مسافرت یا تفریح ازش استفاده می کنیم،با اتوبوس 10دقیقه ای سرکار می رسم.

- حالا من برات بگم حقوق من از صبح ساعت 8 تا 8شب با پایه فوق لیسانس به زور به 2میلیون می رسه، ماشین هم ندارم چون هزینه ها اونقدر بالاست که پس اندازی نمی مونه، فرض کن با قرض و قوله هم بخرم نمی تونم از پارکینگ بیرون بیارمش چون اونقدر طرح های عجیب و غریب توی تهران هست که به بیرون آوردنش نمی ارزه مثلاً طرح زوج و فرد و طرح ترافیک که دقیقه به دقیقه جریمه میشی. به فرض هم که طرح داشته باشم تو خیابون ها جا برای پارک نیست.

خونه ام مرکز شهره،یک آپارتمان70متری چند سال ساخت.40 میلیون پول پیش دادم ماهی یک میلیون و 200هزار تومان هم اجاره می دم. از خونه تا سرکار اگر بتونم سوار اتوبوس بشم یک ساعت طول می کشه. البته به خاطر شلوغی اونقدر فشار به آدم میاد که خرد و خمیر با لباس چروک شده می رسی سرکار. غروب هم از سرکار راه بیفتم، زود زود برسم خونه ساعت9شبه. همکارام برای اینکه به ترافیک ساعت7صبح نخورن و گرفتار طرح زوج و فرد نشن ساعت5صبح از خونه بیرون می زنن.

تازه وضعیت توی زمستون فرق می کنه، وارونگی هوا و آلودگی شدید که جون خیلی ها رو می گیره، همه جا تعطیل می شه ولی ما باید بریم سرکار. همین پارسال به خاطر آلودگی چند روزی بیمارستان بستری شدم. الان کمتر بچه ای تهران هست که آسم خفیف نداشته باشه.

- نه بابا، شوخی می کنی حتماً! من فکر می کردم شما پایتخت نشین ها کیف عالم رو می کنید و وضعتون خیلی خوبه.

شاید برای خیلی از شما تهرانی ها اتفاق افتاده باشد که وقتی به شهر یا روستایی سفر می کنید، بلافاصله با تصورات نادرستی رو به رو می شوید که ترجیع بندش «خوش به حال شما» است. شهرستانی ها کمتر قدر آنچه را که دارند می دانند؛ مسافت های کوتاه، هوای خوب، غذای سالم، امکانات در دسترس. 

آنها اغلب فکر می کنند همه مردم تهران وضع مالی خوبی دارند و خانه های آنچنانی و امکانات رؤیایی. آنها فکر می کنند همه امکانات کشور در اختیار تهرانی هاست و یا بیشتر تهرانی ها کاری جز تفریح ندارند. اما بسیاری از مردم شهرستان های دور و نزدیک و روستاییان کشور یک حقیقت را نمی دانند و آن اینکه ما به زندگی ساده و آرامش و رفاه آنها غبطه می خوریم.

احساس غربت مدام در شهری که هیچ وقت به شهر تو تبدیل نمی شود، امکاناتی که نه فرصتی و نه دل و دماغی برای استفاده از آن داری. نه، زندگی در تهران هیچ جای تفاخر و تعریف و تمجید ندارد.

با این همه تهران 2 میلیون نفری پس از یک دهه8 میلیون می شود و با احتساب جمعیت شناور16میلیون! جذابیت این شهر بی در و پیکر کجاست خدا می داند.

«تهران برای خودش دریایی است،برج های 60- 50 طبقه ماشین های آنچنانی، تا دلت بخواهد کارهست مثل اینجا نیست که منتظر باران و برف باشی که آیا کشاورزی و باغداری سال آینده خوب می شود یا نه! تهران کار می کنی سر برج نشده حقوقت را می دهند،همه چیز اینترنتیه، اصلاً می دونی با اینترنت میشه چه کارها کرد؟ خب معلومه نمی دونی چون اینجا خبری از این حرف ها نیست. سریع زمین و باغ رو بفروش بیا تهران.»

گفت و گویم را با دوست شهرستانی ام ادامه می دهم تا برایش جا بیفتد امکانات و برخورداری کدام مان بهتر است. شهرستان یا تهران؟

- ماهی چقدر خرج و مخارج زندگیت میشه؟

- مشخص نمی کنه شاید ماهی

300-250 هزار تومان.

- گوشت کیلویی چند می خری؟

-30هزار

خب تهران گوشت کیلویی بین 35تا40هزارتومنه ولی فرقش اینه که گاو وگوسفندهای دامپروری های شما لااقل علف می خورن مثل گاو و گوسفندهای توی دامپروری اطراف تهران نون خشک و کاغذ نمی خورن که گوشتشون هم مزه کاغذ کاهی بده. یک مسیر دو کیلومتری را چقدر کرایه می دی؟

- با ماشین خطی کرایش700 تومنه.

- تهران همین مسافت 1200 تومنه. خونه متری چنده؟

- جای معمولی بین یک تا 2 میلیون.

- تهران منطقه های مرکزی و به قول تو معمولی متری بین 4 تا7 میلیونه. شهر شما از نظر وسعت دست کمی از تهران نداره از این سر شهر تا اون سر شهر چقدر طول می کشه؟

- خیلی بشه نیم ساعت،ترافیک زیاد نداریم.

- تو تهران از این سر شهر تا اون سرش اگه ترافیک نباشه حداقل یک ساعت و نیم. همسایه هاتو می شناسی؟

- چه سؤالی می پرسی شماره شناسنامه هاشون رو هم می دونم.

- تو ساختمون ما هیچ کسی اون یکی رو نمی شناسه اگر آدم هم بکشن کسی بیرون نمیاد. تا به حال همدیگه رو ندیدیم چه برسه با هم سلام و علیک داشته باشیم. برای گرفتن وام کسی ضامنت می شه؟

- آره بابا،لب تر کنم 10نفر میان بانک.

- تهران چون کسی کسی رو نمی شناسه برای ضمانت وام همیشه کارت گیره،می ترسن قسط ندی و جمع کنی بری بیچاره بشن. هوای شهرتون چطوره؟

- عالی. تابستون که هوا خنک خنکه.کولر هم لازم نداریم. زمستون هم بارون و برف صفایی داره.

- تهران هم 30 سال پیش هواش خنک بود و تمیز. روی کوه ها برف داشت ولی الان نه برفی هست نه رنگی به آسمون مونده. مجبوری پنجره رو ببندی که مثلاً آلودگی هوا توی خونه نیاد! خاک و دود روی میز ناهارخوری مون جا خوش کرده. وقتی لباس پهن می کنی اول باید دوده طناب رو تمیز کنی. ترافیک هم هر روز چند ساعت از زندگیمون رو هدر می ده. راحتت کنم تهران بیشتر برای غیرتهرانی ها جالب و خوب و قشنگه. می خوای جامون رو با هم عوض کنیم،تو بیا تهران من بیام شهر شما!

- خدا پدرت رو بیامرزه من جام خوبه. تو تلویزیون می دیدم تهران ترافیکه و آلودگی داره ولی نه دیگه این جوری که تو تعریف کردی!

زندگی ما تهرانی ها خلاصه شده توی همین ترافیک و کار و گرانی. بعد هم جیب خالی و پز عالی. در حالی که روستاییان یا ساکنان شهرهای کوچک قصد مهاجرت به تهران را دارند. خیلی از تهرانی ها حسرت زندگی شهرستان و روستا به دل شان مانده. نشان به آن نشان که تا کوچکترین تعطیلی گیرشون میاد، شهر و به امان خدا ول می کنن و در میرن.

نمی گویم زندگی در شهرستان گل و بلبل است و کار از در و دیوار شهر می بارد و زندگی در تهران تنها یک فانتزی است اما تجربه می گوید تهران آخرین راه حل هم نیست بلکه دم دستی ترین راه است. راهی که کم زندگی های خوب و آرام را به نابودی نکشانده. کم نیستند آنهایی که از متن زندگی در شهرستان به تهران می آیند و گرفتار حاشیه می شوند.

دراین میان به هم خوردن تعادل جمعیت و آسیب به کشاورزی و باغداری و حتی صنعت چیزی نیست که یک شهروند گرفتار به آنها فکر کند. شهروندی که تنها مسئول بیرون کشیدن گلیم زندگی خویش از آب است. این گرفتاری ها می ماند برای سیاستگذاران و مجریان اما در این رهگذر چه نصیب خود شهروند می شود؛ اغلب اعصابی لهیده، خستگی، درماندگی و پشیمانی.

منبع: ايرنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار