به گزارش تابناک خراسان رضوی، در راستای فرا رسیدن این هفته ، هر روز نیز عنوانی متناسب یافته است از اخلاق در سلامت تا انگزدایی، نقش ارتباط در سلامت روان، قانون و سلامتروان، حقوق شهروندی و سلامتروان، مدیریت و سلامتروان و اما اینکه سلامتروان چیست و چرا باید به این موضوع در سطح جامعه پرداخته شود؟!
به اعتقاد روانشناسان سلامتروان اهمیت و جایگاه بسیار مهمی در ابعاد روانی و اجتماعی و در تحقق توسعه پایدار، کرامت انسانی، مشارکت مردم در جامعه دارد.
تعریف سلامت روان دکتر
ندا اخروی، رئیس گروه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد مرکز بهداشت استان
خراسان رضوی در خصوص تعریف سلامت روان و ارتباط آن با شعار این هفته توضیح
میدهد: «روانشناسان بر این باورند که شادابی، نشاط، لذتبردن از زندگی و
هدفمندی، مستلزم داشتن شخصیت سالم است و این تعریفی بسیار کلی از
سلامتروان است. بهداشت روانی به معنای سلامت فکر است و منظور نشاندادن
وضع مثبت و سلامت روانی است. سلامت روانی در واقع مانند سلامت جسمی، صرفا
به معنای نبودن مشکلات یا بیماری نیست. سلامت روانی هم حالات عاطفی و هم
شرایط ذهنی، یعنی هم احساسات و هم افکار را در بر میگیرد. سلامت عاطفی
معمولا به احساسات و زیر و بمهای روحیه افراد اشاره میکند. شما ممکن است
احساس کنید که غمگین، شاد، نگران، هیجانزده، شکست خورده یا در اوج
کامیابی هستید.»
رابطه اخلاق در سلامتروانوی میافزاید:
رابطهای مستقیم و دوسویه بین سلامت روانی و رعایت اخلاقیات وجود دارد.
اصولا اخلاقیبودن انسان جزو ویژگیهای مهم انسانهاست. یکی از عوامل موثر
در ایجاد آرامش، ایمان و اخلاق نیکو و شایسته است؛ زیرا احساس شادی به
انسان دست داده و باعث نشاط و سلامت روانی مىشود و به دنبال آن سلامت
فیزیکی تامین و انسان را به فعالیتهاى صحیح زندگى وادار مىکند. از سوی
دیگر یکی از اهداف والای دین اسلام، تکامل مکارم اخلاقی است، تا آنجا که
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «بهراستی که من مبعوث شدم تا شرافتهای اخلاقی
را کامل و تمام کنم (و به مردم بیاموزم)» اخلاق پسندیده با زدودن کینهها و
جذب قلبها، زمینه روابط اجتماعی مناسب و آرامش را فراهم میآورد. حضرت
امام علی(ع) میفرمایند: «هرکس اخلاقش نیکو باشد، راههای زندگی برایش
هموار میگردد.».
رئیس گروه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد مرکز بهداشت
استان خراسان رضوی اضافه میکند: به زبان ساده، اخلاق عبارت است از یک
سلسله خصلتها، سجایا و دستیافتههای اکتسابی که بشر آن را به عنوان اصول
اخلاق میپذیرد. با یاد خدا و اخلاق نیکو، انسان به آرامش و سلامتروان
دست مییابد. پیامبر اکرم (ص) محبوبترین فرد نزد خداوند را خوشخلقترین
مردم میدانند و حضرت علی(ع) حسن خلق را سرلوحه ویژگیهای مومن میدانند.
حسن خلق، تواضع، بردباری و شرح صدر، عفو و گذشت و مداراکردن، خوشگمانی،
صلهرحم، تغافل، رازداری و انصاف ازجمله صفات مناسب اخلاقی است که به
بهبود روابط اجتماعی و سلامت روان کمک میکند.
انگزادیی، اصلی مهم در سلامتروانیک
روز از هفته سلامت روان انگزدایی اختصاص پیدا کرده است. بسیاری از ما
ناخواسته در صحبتهایمان به دیگران انگ میزنیم بدون آنکه بدانیم دچار چنین
کار ناشایستی شدهایم. باتوجه به آماری که از بیمارانی که نیاز به مداخلات
درمانی روانپزشکی در سطح جامعه دارند اما مراجعه نمیکنند به این نتیجه
میرسیم که آنها هم از ترس انگخوردن برای درمان اقدام نمیکنند و از نظر
روانشناسان و روانپزشکان انگزدن تبعات و آثار بسیار زیادی دارد که
ازجمله آن همین ترددشدن ازسوی اجتماع و کاهش اعتمادبهنفس فرد است.
صدیقه خدادادی، روانشناس و کارشناس سلامت روان معاونت بهداشتی استان
توضیحاتی را درباره انگزدن و تبعات آن بیان کرده که میتواند بیانگر آثار
عمیق این موضوع باشد.
وی میگوید: انگ مجموعهای منفی از نگرشها،
تفکر، بازخورد، پیشداوری درباره یک شخص، گروه، جامعه یا ملت است. مثلا
اهالی فلان شهر خسیس هستند، اهالی فلان قوم، ابله هستند... انگ سبب میشود
ما از چیزی بترسیم، آن را طرد یا انکار کنیم یا خجالت بکشیم و شرمنده شویم.
مثل سرطان، سل، جذام، اعتیاد، ایدز، ناباروی. لازم نیست انگ همیشه در
زمینه بیماریها بوده؛ بلکه میتواند حتی درباره مسائل اجتماعی نیز باشد،
مثلا طلاق، بعضی مشاغل مانند مردهشوی، خدمتکار، فراش مدرسه و... و شرایطی
چون بیوهبودن، استفاده از سمعک، عصا، صندلی چرخدار، چاقی، لاغری، کوتاهی
قد، بلند قدی، لهجهای خاص یا رنگین پوست بودن که میتوانند مصداقهایی از
انگخوردن باشند.
ا
نگ بیماری اعتمادبهنفس را کم میکنداین
کارشناس سلامت روان معاونت بهداشتی استان ادامه میدهد: انگ ناشی از بیماری
روانی، معمولا خانواده مبتلایان را هم درگیر میکند، که خود را بهصورت
تمسخر و مراودهنداشتن با همسایگان نشان میدهد که منجر به کاهش
اعتمادبهنفس در آنان میشود. متاسفانه به نظر میرسد افراد متخصص و مردم
عادی به صورت یکسان به انگ بیماری روانی، اشاره میکنند چنانکه گویی این
موردی پذیرفته شده از اطلاعات عمومی است.حس عمومی مردم ما به بیماران مبتلا
به اختلالات روانی آمیختهای از ترس و نفرت و تمسخر است. آنها که بیماری
در خانه دارند یا در آسایشگاه، از وجودش شرمندهاند و آنها که بیماری را
در اطراف خود میبینند، جز با لبخندی آمیخته از تمسخر و ترحم با او برخورد
نمیکنند.
بیماران در انزواخدادادی اظهار میکند: اینکه
سرانجام این بیماران چه میشود، روانشناسان معتقدند گاهی این افراد در
انزوای خود میماند و گاهی بدون حمایت و درمان، درگیر با هیولای بیماری و
برچسبهایی که هیچگاه پاکشدنی نیستند، به حال خود رها میشود.
این
درحالی است که افراد دارای مشکلات و بیماریهای روانی حق دارند که بتوانند
از مراقبتهای حرفهای و امکانات مورد نیاز برخوردار شوند. این درحالی
است که انگ اجتماعی ناشی از اختلالات روانی موجب شده است تا بسیاری از این
افراد در تعامل با دیگران از کرامت انسانی برابر با سایر افراد جامعه
برخوردار نباشند.
شناخت بیماری درک آن را ساده میکندوی
خاطرنشان میکند: یکی از دلایلی که سبب میشود تا بیماران کمتر مراجعه
کنند پذیرش این بیماران ازسوی جامعه است. اگر این موضوع یادمان باشد که از
هر ۵نفر ایرانی، یک نفر از مشکلات سلامت روان رنج میبرد. معنی دیگر این
جمله آن است که اگر میانگین خانوار را ۵نفر فرض کنیم، در هر خانواده یک
نفر نیازمند دریافت خدمات روانپزشکی و روانشناختی است پذیرش این موضوع
سادهتر میشود. نکته این است مشکل از زمانی شروع میشود که پذیرش عموم
مردم در خصوص بیماریهای روانی پایین است. در حالی که اگر قبول کنیم روح و
روان ما هم مانند جسم دچار بیماری میشود این پذیرش برایمان قابل قبولتر
خواهد بود.
اثر انگگذاری برمبتلایاناین مقام مسئول به روزنامه شهرداری مشهد یادآور می
شود: با آنکه بیماریهای روانپزشکی بار زیادی برای درمان به جا میگذارند،
اما در صد ناچیزی از مبتلایان جهت درمان مراجعه میکنند. همانطور که
اشاره شد یکی از دلایل عدم مراجعه به خاطر ترس از انگ بیماری روانی خوردن
است، که این حالت از نظر کادر درمانی از بزرگترین مانع استفاده از خدمات
روانپزشکی است.
ازسوی دیگر بیمارانی هم که مراجعه میکنند با خوردن
برچسب بیمارروانی دچار تبعیض، پیشداوری غیرموجه ازسوی دیگران، انزوا و
محرومیت از بسیاری حقوق اجتماعی میشوند. این موضوع نه تنها درباره بیماران
روانی شدید بستری، بلکه درباره بیماران مبتلا به بیماری خفیف که فقط به
درمانگاه یا مطب به صورت سرپایی مراجعه میکنند هم دیده میشود. گذشته از
انگگذاری اجتماعی، انگگذاری درونی توسط بیماران روانی موجب احساس تحقیر و
سرافکندگی درآنان، انکار بیماری و رد توصیههای درمانی توسط آنان
میگردد.این مسئله موجب ایجاد یک چرخه معیوب میشود، در ابتدا شخص با صفت
معیوبی انگزده میشود، سپس تبعیض در مورد او اعمال میگردد. این امر موجب
کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی در او میشود، زیرا او دسترسی کمتری به
منابع حمایت اجتماعی و مالی دارد. با تداوم چرخه، انگ هرچه بیشتر تقویت
میشود.
مشکلات که به این خاطر ایجاد میشودصدیقه خدادای
میگوید: انگزدن سبب مشکلاتی میشود که هم از بُعد فردی و هم اجتماعی و هم
خانوادگی قابل بررسی است. که در از بعد فردی میتوان به: مراجعهنکردن به
موقع به روانپزشک و کاهش همکاری با پزشک معالج اشاره کرد.
تاثیرات
اجتماعی انگ: برخورد خانوادهها با فرد بیمار هم تبعیضآمیز است. تجربه
کارکنان بخش روانپزشکی در بیمارستانها نشان داده است بیماران روانی کمتر
در ملاقاتها گل دریافت میکنند درحالیکه بیماران جسمی در هر ملاقات
چندین دسته گل دریافت میکنند.
ایجاد مشکل در ازدواج: بیماران روانی،
برای ازدواج و تشکیل خانواده نیز دچار مشکل هستند و کمتر کسی به خاطر انگ
بیماری روانی، حاضر به ازدواج با آنها میشود.
اشکالتراشی در استخدام آنها: تحقیقات نشان میدهند بیشتر بیماران، بیشتر حاضرند در
مصاحبه استخدامی بهجای اشاره به سوابق بستری در بیمارستان روانپزشکی، به
داشتن سابقه محکومیت در زندان اشاره کنند.
اینگونه بار منفی انگزدن را کم کنیموی
معتقد است که مخفی ماندن و درماننشدن بیمارانی که به کمکهای روانپزشکی
نیاز دارند، میتواند برای خود بیمار و جامعه تبعات بسیاری به دنبال داشته
باشد ازاینرو باید به کمک یکدیگر بار منفی را از این بیماران بگیریم. در
این راستا پیشنهادات وجود دارد از جمله:
اشکالی ندارد اگر افراد بزرگی
که دچار بیماری هستند آن را اعلام کنند؛ مثلا یک نویسنده یا شاعر بزرگ به
بیماری یا اختلالروانی خود اشاره کند.
استفاده از هنر برای شناساندن این نوع بیماریها به مردم: فیلم
مراقب زبان خود باشیم تا با استفاده نامناسب از کلماتی مانند دیوانه،
روانی، تیمارستان یا دارالمجانین ناخواسته باعث رنجش بیماران نشویم.
هیچیک از ما برای یک بیمار سرطانی یا جذامی لطیفه نمیسازیم و نمیگوییم،
پس چرا باید برای بیمار روانی و کادر بیمارستان روانی لطیفه ساخت و به آن
خندید؟
تصحیح دیدگاه نادرست عامه مردم، خانواده و کارگزاران نهادهای مربوط درباره بیماریهای روانپزشکی و مبتلایان به آن
سلامت روان هم احتیاج به درمان دارد«بیماریهای
روانی، مثل بیماریهای جسمی میتواند برای همه افراد، صرفنظر از میزان
هوش، طبقه اجتماعی یا سطح درآمد آنها اتفاق بیفتد. بیماریهای روانی یک
نقص شخصیتی نیست. این فقط یک بیماری است و هیچ ارتباطی با ضعیفبودن یا
نداشتن اراده ندارد. با اینکه افراد مبتلا به بیماریهای روانی میتوانند
نقش بسیار مهمی در بهبودی خود داشته باشند، اما خودشان انتخاب نکردهاند که
بیمار شوند و تنبل هم نیستند.» این بخشی از صحبتهای دکتر اخروی است که
اعتقاد دارد نباید درمان را برای این گروه از بیماران نادیده گرفت. وی
ادامه میدهد: تحقیقات بسیاری نشان میدهد که بیشتر افراد مبتلا به
بیماریهای روانی دارای هوشی متوسط یا بالاتر از متوسط هستند. بیماریهای
روانی مانند: بیماریهای جسمی میتوانند اشکال مختلفی داشته باشد، بیشتر
مردم درک درستی از بیماریهای روانی ندارند، اما هرچه اطلاعات مردم در مورد
این بیماریها بیشتر شود، پذیرش بیمار روانی و ترس و نگرانی از این
بیماریهای روانی کمتر میشود.
جامعه ما با توجه به ضرورت دریافت خدمات و
درمانهای روانپزشکی و روانشناسی با باورهای غلط بسیاری درگیر است که
انگزدایی از آنها نیاز به افزایش آگاهی و دانش عمومی مردم و نوعی اصلاح
فرهنگی اختلالات روانی و درمانپذیری آن در چارچوب خدمات روانپزشکی و
روانشناسی دارد.