پيش از پاسخ به اين سؤال ابتدا بايد توجه كرد كه در نهج البلاغه بحثهاي مُختلفي در رابطه با فتنه مطرح شده است.گاه حضرت از آتش فتنهها خبر ميدهد، مانند: خبر از فتنه عبدالملك مروان،[1] خبر از فتنههاي بصره،[2] خبر از فتنهها و تحولات سياسي عراق آن زمان،[3] خبر از فتنههاي جنگ صفين و بازداشتن ابوموسي اشعري از فتنههاي آينده،[4] خبر از فتنهها و شهادت خويش،[5] و همين طور خبر از فتنههاي مختلف آينده داده است.[6] گاه از رهآورد شوم فتنهها و آتش خانمان سوز آن سخن به ميان آورده است.[7] گاه علل پيدايش فتنهها را گوشزد نموده،[8] و نشانهاي فتنه جويان را مورد بررسي قرار داده است.[9] و برخي اوقات نيز به راههاي مقابله با فتنهها و روش مبارزه با آن و عوامل رهايي و نجات انسانها از فتنه پرداخته است. برخي از راههاي مقابله با فتنهها كه در نهج البلاغه ارائه شد عبارتنداز:
1. تمسك به اهلبيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ[10].
2. آگاهي يافتن نسبت به فتنه و فتنه انگيزان و با آگاهي قدم برداشتن در فتنه[11].
3. پايبندي به سنّت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ (درباره برخورد با فتنه خونين عبدالملك مروان خليفه اموي و هجوم آن به كوفه)[12].
4. با زيركي و هوشمندي برخورد نمودن (در حكمت شماره 1).
در حكمت شماره 1 نهج البلاغه ميخوانيم:
«كُنْ في الفِتْنَة كابْنِ اللَّبُونِ، لا ظَهْرٌ فيُرْكَبُ، وَ لا ضَرْعٌ فيُحْلَبْ؛[13] در فتنهها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتي دارد كه سواري دهد، و نه پستاني تا او را بدوشند.»
اين تشبيه در واقع به اين معني است كه انسان در فتنهها به گونه اي زيركانه برخورد كند كه هيچ يک از دو طرف نتواند از او بهره برداري كند، نه وسيلهاي براي تاخت و تاز فتنهانگيزان باشد و نه چون شتر شيرده باعث تقويت مالي و روحي آنها گردد.
ابن ابيالحديد در توضيح اين بخش ميگويد: «ايّام فتنه كه همان ايام خصومت و جنگ و درگيري است، بين دو رهبر گمراه كه هردو مردم را به گمراهي دعوت ميكنند، مانند فتنه عبدالملك و ابن زبير و فتنه مروان و ضحاك و فتنه حجاج و ابن اشعث»؛[14] در اين موارد بايد به گونهاي حركت كرد كه هيچ يک از دو طرف را تقويت نكند، نه به صورت مستقيم در منازعه و درگيري آن ها شركت داشته باشد و نه به صورت تداركاتي و غيرمستقيم. «وگاه يكي از دو طرف برحق است. اين را نميشود گفت ايام فتنه است مانند جنگ جمل و صفين (كه علي ـ عليه السلام ـ طرف حق بود) و مانند آن كه در اين صورت جهاد همراه طرفداران حق (و عليه رهبران گمراه و فتنهانگيز) واجب است و كشيدن شمشير و نهي از منكر و بذل جان در اثبات و عزت بخشيدن دين و اظهار حق لازم و ضروري است.»[15]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شرح نهج البلاغه، اثر ابن ابي الحديد، ذيل حکمت اول.
2. شرح نهج البلاغه، ديگران، ذيل حکمت اول.
پي نوشت ها:
[1] . نهج البلاغه، خطبه 101، شماره 5.
[2] . همان، خطبه 102، شماره 5.
[3] . همان، شماره 3.
[4] . نامه 63.
[5] . همان، خطبه 156.
[6] . همان، خطبه 93، و خطبه 150، شماره 1 و 2.
[7] . خطبه، 151 ... .
[8]. همان، خطبه 7 و 5.
[9] . همان، خطبه151.
[10] . همان، خطبه 5، ص50 و خطبه 93، ص174 شماره، 12-13.
[11] . همان، خطبه 151، ص276.
[12] . همان، خطبه138، ص258.
[13] . همان، حكمت 1،ص624.
[14] . ابن ابيالحديد، شرح نهجالبلاغه، بيروت، داراحياءالتراث العربي، چاپ دوم، 1387 ه ، ج17-18، ص82.
[15] . همان.