محمد مهاجری|تا کنون هرچه حرف و حدیث بوده بر سر "رجل سیاسی" بوده و کمتر به "رجل مذهبی" توجه شده است. اگر هم گاهی در این مورد بحثی به میان آمده فقط به این بسنده شده که کاندیدای ریاست جمهوری ، فردی متشرع باشد، نه بیشتر.
خب. اگر رجل مذهبی را چنین تفسیر می کنیم چرا باید برای تعریف رجل سیاسی اینقدر به زحمت بیفتیم؟ این اشکالی ندارد که بگوییم مثلا رجل سیاسی باید چندسال وزیر یا استاندار یا فرمانده نظامی یا... باشد،اما چرا در مقام عمل ، رجل سیاسی را چهره ای جناحی و باندی می دانیم؟
اگر فرضا یک کاندیدای ریاست جمهوری عضو باندهای سیاسی کشور نباشد و از طرفی مثلا در سابقه اش وزارت جهادکشاورزی،نیرو،آموزش و پرورش، نفت،ارشاد و... باشد و هیچ پست سیاسی را اشغال نکرده باشد رجل سیاسی نیست؟
به نظر می آید همان تساهلی که در مورد رجل مذهبی اعمال می شود، در اینجا هم لازم میاید. و مهمتر اینکه شاید بس باشد 30سال واگذاری پست ریاست جمهوری به سیاسیون. چندگاهی هم این پست را از دست باندهاو جناحها بگیریم و به مدیران غیرسیاسی و غیرجناحی بسپاریم. نتیجه هرچه باشد قطعا بدتر از گذشته نخواهد بود.