در روز ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ آیتالله سیدمحمود علایی طالقانی، از چهرههای شاخص انقلاب، دومین رئیس شورای انقلاب، نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب و عضو مجلس خبرگان قانون اساسی درگذشت.
سیدمحمود طالقانی در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی در گلیرد طالقان به دنیا آمد. پدرش ابوالحسن علایی طالقانی فردی مومن و دیندار بود که اولین استاد وی در فراگیری علوم دینی به شمار میآمد. طالقانی پس از گذراندن دروس مقدماتی در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد.
طالقانی در سال ۱۳۱۸ با انتشار اطلاعیهای در اعتراض به سیاستهای رضاشاه در مورد کشف حجاب فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد، به خاطر همین اقدام زندانی شد و پس از آن چند بار دیگر نیز به دلیل اعتراضاتش به رژیم به زندان محکوم شد.
وی پس از شهریور ۱۳۲۰ با تاسیس کانون اسلام به تفسیر قرآن برای عموم مردم پرداخت تا جایی که گروههای مختلف دانشجویی در این جلسات شرکت میکردند. اینچنین بود که وی با تشکیل این کانون عملاً به طور رسمی مبارزه خود را علیه رژیم طاغوت آغاز کرد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ طالقانی به مبارزات خود علیه رژیم ادامه داد تا اینکه ساواک وی را به جرم مخفی کردن نواب صفوی در خانهاش دستگیر کرد و بار دیگر به زندان انداخت اما این زندان کوتاه و موقتی بود و طالقانی بزودی آزاد و فعالیت دوباره را آغاز کرد.
آیتالله طالقانی در سال ۱۳۳۸ به همراه میرزا خلیل کمرهای در کنفرانس بیتالمقدس شرکت کرد و از طرف آیتالله بروجردی برای رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت راهی مصر شد.
وی که در جریان نهضت ملی نفت مبارزات فراوانی داشت و نقش موثری در آن ایفا کرد.
آیتالله طالقانی به دنبال مبارزات و فعالیتهای سیاسیاش در سال ۱۳۴۱ برای مدتی به زندان رفت و بار دیگر در سال ۴۲ پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد که البته در سال ۴۶ به دنبال عفو عمومی آزاد گردید. علما پس از انتشار خبر محکومیت وی، اطلاعیههای فراوانی درباره این موضوع صادر کردند و به انتقاد از رژیم پرداختند.
آیتالله طالقانی طی سالهای متمادی با مرکزیت مسجد هدایت به تبلیغ و ترویج دین مشغول بود و در این سالها به آموزش و تفسیر قرآن میان دانشجویان و مردم پرداخت به طوری که همواره مورد اعتماد مردم و مبارزان قرار میگرفت. مسجد هدایت در طول سالهای ۴۰ و ۴۱ محل حضور صدها بلکه هزاران نفر از مشتاقان نهضت اسلامی بود، از این رو سخنرانیهای آیتالله طالقانی همواره مورد استقبال مردم و جوانان بود.
آیتالله طالقانی پس از آزادی در سال ۴۶ به دلیل طرح مسائل سیاسی و واکنش صریح نسبت به اقدامات رژیم ممنوعالمنبر شد. وی در سال ۵۴ بار دیگر زندانی و این بار به ۱۰ سال زندان محکوم شد اما در آستانه انقلاب در آبان ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد.
او پس از آزادی از زندان و در بحبوحه روزهای انقلاب نقش ویژهای ایفا کرد و چندی بعد از سوی امام خمینی به عضویت در شورای انقلاب برگزیده شد و در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از سوی مردم تهران به عنوان نماینده انتخاب شد. یکی از یادگارهای طالقانی مساله شوراها بود.
در اوایل مرداد ۱۳۵۸ بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیتالله طالقانی را به عنوان اولین امام جمعه تهران منصوب کرد. این اولین و باشکوهترین نماز جمعه بعد از پیروزی انقلاب بود که در پنجم مرداد همان سال به امامت ایشان در دانشگاه تهران برگزار شد. بعد از انتصاب به عنوان امام جمعه تهران، آیتالله طالقانی موفق به برگزاری پنج نماز جمعه شد که آخرین نماز جمعه به مناسبت فرارسیدن سالگرد جمعه خونین ۱۷ شهریور در بهشت زهرا و کنار مزار شهدا برگزار شد.
آیتالله طالقانی که از سوی امام (ره) و انقلابیون به عنوان ابوذر انقلاب نامیده میشد، در نخستین ساعات سحرگاه نوزدهم شهریور سال ۱۳۵۸ پس از سالها تلاش خستگیناپذیر، فعالیت سیاسی و مبارزه با رژیم پهلوی در اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت.
پیکر آیتالله طالقانی همان روز در میان اندوه هزاران نفر از مردم تهران تشییع و طی مراسمی باشکوه در بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شود.
در پی درگذشت آیتالله طالقانی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفتند.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
إنا للَّه و إنا إلیه راجعون
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَنْ یَنتَظِرُ. عمر طولانى این عیب را دارد که هر روز عزیزى را از دست مى دهد و به سوگ شخصیتى مى نشیند و در غم برادرى فرو مى رود. مجاهد عظیم الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى طالقانى از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلى با اجداد گرامش محشور شد. براى آن بزرگوار، سعادت و راحت و براى ما و امت ما، تأسف و تأثر و اندوه.
آقاى طالقانى یک عمر در جهاد و روشنگرى و ارشاد گذراند. او یک شخصیتى بود که از حبسى به حبس و از رنجى به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستى و سردى نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکى پس از دیگرى از دست بدهم. او براى اسلام به منزله حضرت ابوذر بود؛ زبان گویاى او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او، که در رأس پرهیزکاران بود، و بر روان خودش که بازوى تواناى اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او، این ضایعه بزرگ را تسلیت مى دهم. رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حقّ.
و السلام على عباد اللَّه الصالحین.
روح اللَّه الموسوی الخمینى