تابناک رضوی: زیارت، نه تعطیل می شود و نه تعلیق، حتی اگر کرونا، راه ها را ببندد. زیارت، متناسب با شرایط، به تعریفی مناسب می رسد و نسبت ها را تنظیم می کند. بر همین اساس است که می گوئیم استطاعت که فراهم آید، حج واجب میشود. این اگر چه یک حکم فقهی است اما در ساحت معرفت و در حوزه عاشقی نیز معتقدم این «استطاعت» باید فراهم شود تا بتوان به درکی درست رسید چنانکه عارفان و عاشقان رسیدهاند، چنانکه عالمان در تراز خویش، قامت افراشتهاند و اهالی روستای فطرت نیز در زلالی نگاه خود به احساس زیبای آن، جان فربه کردهاند. لذا میتوان گفت از منظر معرفت، زیارت یک مفهوم شناختی است. شناخت که باشد، مسئولیت میآورد. این نیز در هندسه مثلث «مزور»، «مزار» و «زائر» شکل میگیرد تا به نتیجه متعالی زیارت برسیم. زیارتی چنین برخاسته از معرفت است که میتواند انسان را صاحب ذات هستییافته کند که در «هستیبخشی» هم دستی گشاده داشته باشد، چنانکه در حدیث قدسی «عبدی اطعنی» فرصت و قدرت «کن فیکون» میدهد. لذاست که اهل معرفت به تأکید میگویند اول، حال زیارت و دوم، زیارت که احوال آدمی را به احسن تبدیل کند چه زیارت صرفا دیدن نیست که به تکرار برگزار شود. سیاحت نیست که بیایی و چشم بگردانی و بازگردی سر نقطه اول. این دیدن، دیده شدن را هم باید در پی داشته باشد و البته پسندیده شدن را نیز هم. اینجاست که میتوان به طرب برخاست که «مژده بده مژده بده یار پسندید مرا/ سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا». آخر، سخن از زیارت حضرت شمسالشموس(ع) است و حکایت به خورشید رفتن اقتضای زیارت مستجاب. باری، زیارت سیاحت نیست بلکه سیر در آفاق و انفس است، چیزی مثل اسفار اربعه عشق. زائر باید به سیر آفاق بپردازد و سفر " من الخلق الی الحق" را تجربه کند اما باید برگردد و نفسِ خویش را به درک عظمتِ "بالحقِ فی الحق" برساند و هم به انفس بپردازد و هم در میان مردم در هندسه " من الحق الی الخلق بالحق" به توسعه فرهنگ زیارت بپردازد و زمینه زیستن به قاعده " فی الخلق بالحق" را فراهم کند. این مأموریت حیاتی و حیاتآفرین زائر است که در تلاقی نور، دامندامن روشنی برگیرد و کوچهبهکوچه چراغداری کند برای مردم تا راه را از بیراهه بازبشناسند. اصلا کسی که به زیارت تشریف مییابد، باید به شرافت تام برسد و تا جایی که میرود و میتواند، به توزیع شرافت بپردازد. زائر سفیر و نماد زیارت باید باشد بهگونهای که مردمان سرزمینهای دور هم در نگاه به او شاخصههای فرهنگ زیارت را در عمل ببینند. این اصلا ضد زیارت و فرهنگ متعالی آن است که کسی آن را در یک دیدن خلاصه کند یا در غرورِ فرصتِ دیدار بنشیند. این نهتنها کفران نعمت زیارت است که خود، حجاب راه هم میشود حالآنکه زیارت برای حجابزدایی است. برای روشن شدنِ جان است. برای چراغ شدن است. هر زائر یک چراغ. هر چراغ برای یک راه و همه راهها هم باید به مشهد ختم و باز از مشهد آغاز شود و تا همهجا برسد و پیغام زیارت را برساند، پیغامی که وقتی پاکت آن را بگشاییم و بخوانیم، خواهیم دید همه آن طراحی برای زندگی زیبا و تأکید بر توسعه آن است. مجاور هم البته در شمار زائر تعریف میشود که او خود زائری است که در «مشهد عشق» نماز تمام میخواند. این البته برای بسیاری به یک آرزوی به حسرت «آه» یافته است اما با همه شکوه، مشهد -همانطور که حضرت خداوند برای مشتاقان تواننیافته خانه خویش، مساجد را به نیابت برگزیده است و برای نزدیکی به بندگان خویش در هر دیار خانه ساخته است- برای زیارت هم فرصتی چنین فراهم است که اهل معرفت هم بسیار از آن سخن گفتهاند؛ یعنی اگربه خاطر تهدید کرونا، پای آمدن یا توان رسیدن به مشهد نیست ولی فرصت زیارت همیشه در همهجا فراهم است. این را به مردمان سرزمینهای دور گفتهام و بازهم مینویسم که اگر بردِ صدا به سلام گفتن و زیارتنامه خواندن ما کوتاه است، گستره شنوایی حضرت ارباب، زمین را در بر میگیرد و چنانکه در زیارتنامه هم میخوانیم، به شهادتگویی که «اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی» این خوانش برای ما یک معنای وسیع میآفریند تا بدانیم که سلام نجواگونه ما هم شنیده میشود و بسیارنیز اجابت میشود. پس هرجا که هستیم خود را در حرم حضرت سلطان بدانیم که سلطه شریف او زمین را و انسان را از سلطه جائران و شیاطین نجات میدهد. زائر هم باید به جایگاهی چنین برسد، رها شده از همه بندها و بردگیها، به آزادیِ تام و تمام در ساحتِ عبودیت برسد که راز خلقت هم همین است، و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. بندگی غایت مفهومی زیارت است، غایتی زیبا که لحظهبهلحظهاش بهشتآفرین است. بهشتی در زندگی که به تجربه «سلام قولا من رب رحیم» شکوهی افزون مییابد. این تقدیر بهشتی کسانی است که با درک متعالی زیارت، در زمین به احیای امر امامت و گسترش زیارت همت می کنند.