به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، علی عزت خواه از مخاطبان طی یادداشتی نوشت : محرومیت و مظلومیت لوداب من ناشی از نگاهِ از بالا به پایینی است که مسئولین کشوری و استانی هرگز به خود اجازه نداده اند با خودروی سایپا و لندرور و پیکان به مورنا و کُلمک و چهل دختران و شهدالی و تنگ ناکمین و پاتاوه گلال و چال شاهین بروند تا به عمق فاجعه پی ببرند.
از بیابانهای دشت لوت وکویرهای قم سخن به میان نمی اورم .
از لوداب ،سرزمین دهها شهید و جانباز و ازاده و ایثارگر ، سرزمین تفکرات بسیجی در کلام و روحیه جهادی خالصانه در عمل ،سرزمین معراج شهدا ،سرزمین ولایت جوانمردان و جوانمردان ولایی در عرصه های عبادی وسیاسی.
سرزمین کوههای نام اشنای نیل و چنگ و گوراسپیدِ ازنفس افتاده،
سرزمین نخبگان و نام اوران شهیر استانی و کشوری .
در اداور نه چندان دور نیاکان ما در کپر و چادر،خونه های خشتی وگِلی سکنی می گزیدند اما اکنون بعداز ۴۰ سال از اغاز انقلاب ارزشها و انقلاب مستضعفین که عصر انفجار ارتباطات اینترنتی وماهواره ای وفضاست درلوداب من هنوز ساکنان خانه های گِلی و خشتی فراوانند که فقط به نور برقی روزگار می گذرانند.
در۸۰ درصد منطقه لوداب من اینترنت معنا ندارد وشبکه های تکراری ۳،۲،۱جولان میدهند و در پاییز و زمستان وامصیبتایند.
بیکاری جوانان دیارم درد دیگری است که بر دلهای مجروحمان رخنه کرده است ،که هم عاملی است در افرایش سن ازدواج و طلاق ، و هم عاملی است برمهاجرت و کوچ جوانان بیکار ما به حاشیه شهرهای مادوان و یاسوج.
دست و صورت خشکیده و چشمان گود رفته مردمان دیارم نشان از عمق فاجعه محرومیت و رنج و بیگاری است که در بودجه های کلان کشوری از روی بی عدالتی لوداب مرا ندیده اند.
اقا و خانمِ مسئولی که بواسطه ی رای زن و مردِ انگشت ترک خورده و دست پینه بسته ی لودابی برکرسی ریاست نشستی و در جغرافیای کشورم لوداب ما را نادیده گرفتی ، ایا در محکمه وجدان خویش، خود را ملامت میکنید که لوداب ما چنین روزگاری میگذراند؟
ایا با اندک مبلغی از اختلاسهای چند صد هزار میلیاری که اقاها و اقازاده های جیب گشاد و جیب پرناشدنی که هرساله از بیت المال می قاپند پل های نیمه کاره ی ۸ سال پیش لوداب من تکمیل نمیشد ؟ایاآب شرب بهداشتی به مردمان محروم لوداب نمی رسید؟ و دهها آیای دیگر؟
محرومیت و مظلومیت لوداب من ناشی از نگاه از بالا به پایینی است که مسئولین کشوری و استانی هرگز به خود اجازه نداده اند با خودروی سایپا و لندرور و پیکان به مورنا و کُلمک و چهل دختران و شهدالی و تنگ ناکمین و پاتاوه گلال و چال شاهین بروند تا به عمق فاجعه پی ببرند.
در بحبوحه ی انتخابات، شاسی بلندهای چندصد میلیونی مسئولین کت شلوار اتو کشیده ی مرفه در لوداب من یکه تازی می کنند و هرگز دردهای در ویترین خاک خورده و زخم های کهنه ی لوداب مرا درک نخواهند کرد.
محرومیت و مغفولیت لوداب من ناشی از غفلت نمایندگانی است که وقتی پایشان به بهارستان رسید زمستان های لوداب مرا به یاد نمی اورند.
از کذب و نفاق و ظلم آسی ، دلخسته از این جنگ سیاسی.
آری باور کنید مردان و زنان لوداب من از طعم زندگی جزء تلخی و مرارت چیزی نچشیده اند از فرزند انقلابی ،شجاع،دردمند و اشنای به درد دیار خویش “جناب اقای دکتر مهدی روشنفکر” که خود ثمره کمال تفکرات بسیجی می باشد ملتمسانه خواهانیم مرهمی شویدبر درد ها و فورمولی باشید برای مجهولات معلومِ مردمان محروم لوداب ،چرا که شما از همه به این درد محرم ترید.
بیشتر از این نگذارید که دردهایمان را فرو بریم و این دردها را لبخند بزرگی بزنیم، چرا ک سیاست را بیش و پیش از این مرهم درد خواندند ،حاشا که نه مرحم بود نه دوا که خود تنها درد بود درد بود درد.